محل تبلیغات شما

شهداء روستای آل کبود




نام پدر:سیدجلیل
تاریخ شهادت:15/9/1360

محل شهادت : روستای کوپه قران تکاب

محل دفن :روستای آل کبود

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

 پاسدارشهید سید سعید »درنهم خرداد سال 1344 در روستای آل کبود» دربخش خسرو آباد» ودر شهرستان بیجار » در خانواده مستضعف و مذهبی چشم به جهان گشوددوران طفولیت ونوجوانی خودرا در روستا آل کبود به آرامی طی کردو تحصیل خود را تا پایان دوره ابتدائی طی کرد. نبودن امکانات تحصیلی وعدم توانایی مالی برای ادامه تحصیل وی را مجبور به ترک تحصیل نمود وهمزمان در امور کشاورزی یار وکمک پدرش شد سعید از کودکی علاقه خاصی به فراگیری علوم دینی ومسائل اسلامی از خود بروز می دادبه همین دلیل بعد از ترک تحصیل به فراگیری وآموزش قرآن کریم مجدانه همت گمارد.آغاز حرکت انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام (ره )اوج گرفت وسعید رانیز به سوی خود کشاند او به جهت بالابردن سطح آگاهی خود اقدام به جمع آوری اعلامیه وعکس ها حضرت امام (ره ) وکتب مذهبی نمود ودراین راستا تلاشهای فراوان نمود او پس از چندی به شهر قم رفت تا ضمن کار وتلاش در کارخانه قلم موسازی در تظاهرات امت اسلامی شرکت نماید وهر زمان که به روستای زادگاهش می آمد مجموعه ای از نوارها ی حضرت امام را جهت آگاهی بیشتر مردم به روستا می آورد. پس از آنکه این نهضت بزرگ به پیروزی رسیدبا تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان بیجار به عضویت سپاه در آمد وباصداقت وعلاقه وپشتکار فراوان به انجام وظیفه پرداخت ودر بسیاری از درگیریهای منطقه کردستان جهت پاکسازی از لوث عناصر منحرف (کومله, دمکرات)شرکت فعالانه داشت ومصم به نابودی این جرثومه های فساد وتباهی در منطقه بود وی سرانجام در تاریخ 15/9/1360در راه مبارزه با اشرارمسلح کومله در روستای کوپه قران تکاب به همراه همرزم خود شهید علی اکبربهاری به شرف شهادت نائل وروح باعظمتش به ملکوت اعلی پیوست وپیکر پاکش با حضور گسترده مردم شهرستانهای تکاب وبیجار تشیع ودر روستای آل کبود به خاک سپرده شد سعید اولین شهید روستای آل کبود می باشد 


 

نام پدر:شریف
تاریخ شهادت:6/10/1362
محل شهادت:ولی آباد بانه
محل دفن:بهشت زهراقطعه 28

فرازی اززندگینامه شهید لطیف رنجبری

 

سروان شهید لطیفرنجبری نخستین فرزند شریف و ذلیخا در تاریخ چهاردهم شهریور 1326 خورشیدی در خانهای كوچك ولی گرم و صمیمیدر روستای آله كبود از توابع شهرستان بیجار گروس رخ به جهان نمود. روستایی كه ایامخوش و خاطره انگیز كودكی او را در خود جای داد و روز به روز بزرگ شدن و پر كشیدنشرا به تماشا نشست. لطیف كوچك، قبل از ورود به مدرسه مشق علم و ادب را در مكتب خانهروستا آغاز كرد. پس از آن با ورود نظام نوین آموزشی به آموزش و پرورش كشور وافتتاح یكی پس از دیگری مدارس در گوشه و كنار كشور از جمله روستای آل كبود دورهابتدایی را در مدرسه تدین طی كرد.  پس از آن بدلیلعدم دسترسی به مدرسه راهنمایی و دبیرستان و نداشتن امكانات از ادامه تحصیل بازماند و به جای آن در كار كشاورزی همراه با برادرانش به كمك پدر شتافت. سال 1346لطیف رخت زیبای سربازی را به تن كرد و به تهران اعزام شد. در گاردشاهنشاهی واقع در پادگان سلطنت آباد تهران جمعی گروهان 7 از گردان یكم به خدمتمشغول شد. وی پس از پایان دوران سربازی در سال 1348 چون به آموختن فنون نظامیعلاقه ای ویژه داشت به استخدام دژبان مرکز درآمد و با درجه گروهبان سومی شروع بهكار كرد و همزمان با داشتن همسر و فرزند به صورت شبانه در دبیرستان الهی نازی آبادبه  ادامه تحصیلمشغول شدبا پشتكار خوبی كه داشت توانست دیپلم خود را در سال 1357 دریافت و درآزمون ورودی دانشكده افسری ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران پذیرفته و در تاریخ21/6/1358 موفق به دریافت گواهی پایان دوره آموزش افسری کادر گردید. لطیف رنجبریدر سالی كه فریاد اعتراضات مردم بر ضد حكومت پهلوی گوش فلك را كر می كرد با توجهبه تفكرات دینی و مذهبی كه از ابتدای آموختن كلام ا. مجید در عمق وجودش رخنهكرده بود و تربیت خانوادگی، علاقه به انجام تكالیف دینی و ارادت خاص به خط سرخسالار شهیدان خود را همراه و همداستان با مردم می دید. او نیز عدالت و راستی رادوست می داشت. پس به انقلاب ملتش پیوست و چون قطره ای آن سیل بنیان كن را همراهیكرد، تا پیروزی انقلاب چند گامی بیشتر نمانده بود  او كه در دورانآموزش افسری یكی از نیروهای زبده كه دوره فنون رزمی (كاراته و جودو) را نیز طیكرده بود و جزء افراد برتر آن دوره به حساب می آمد و به اصطلاح امروزی ها نفر اولو دوم بود، موفق به دریافت كمربند مشكی شده بود، فنون نظامی را به صورت كامل وصحیح آموزش دیده و از طرفی عملا ثابت نموده بود که یکی از افراد مورد اعتمادگروههای مذهبی و متعهد به آرمانهای والای حضرت امام خمینی رضوان ا. تعالی علیه وانقلاب اسلامی ایران است، توانست نظر فرماندهان وقت خود را جلب نماید. شایستگی هایفوق الذکر سبب شد تا ایشان را به عنوان افسر آموزش و فرمانده یكی از گروهان هایآموزشی پادگان دوآب (شهید شفیعی) استان مازندران انتخاب و حكم انتصاب و انتقال شانصادر و جهت انجام وظیفه خطیر خود عازم دیار خطه شمال کشور شود.در طول خدمت شان درپادگان یاد شده، مسئولیت فرمان صبحگاهی و افسر پرچم پادگان نیز به ایشان محول شد،به طوری كه از آغاز ورود به آن پادگان تا زمان اعزام به مناطق جنگی، آموزش وسازمان دهی گروههای كثیری از نیروهای اعزامی به مناطق عملیاتی از افتخارات ایشانبه شمار می آید.او که خود شیفته نبرد رو در رو با مین به خاک پاک میهن بودداوطلبانه تقاضای حضور در جبهه را به فرماندهی پادگان تقدیم کرد اهل و عیال خویشرا به تهران آورد و طی ابلاغیه ای به عنوان فرمانده گروهان سه از گردان رزمی 707حضرت ابوالفضل(ع) جهت پاسداری ودفاع از آبهای نیلگون خلیج فارس، جزایز مینو و منطقه اروند کنار راهی نبرد حق علیهباطل گردید. حدودا یک سال و نیم در مناطق یاد شده در برابر ارتش بعث عراق ازوطن محبوبش مردانه و جانانه دفاع کرد. تصاویر موجود و قد سرو گونه اش در کنارنخلهای خوزستان دلدادگیش به وطن عزیز را گواه است.لیاقت، شجاعت و كاردانی او موجبشد تا پس از چهار ماه به یكی از مناطق جبههغرب (منطقه عملیاتی و  مرزی عراق پایگاهولی آباد بانه) كه تحت كنترل ضدانقلاب در استان كردستان بود، منتقل شود.در مدت چهارماهه حضور مقتدرانه و فرماندهی مدبرانه در بانه توانست امنیت بالایی رادر منطقه ایجاد كند وبسیاری از آن مناطق را از لوث وجود اشرار ضد انقلاب كومله و دمكرات پاك نماید.باعنایت به اینكه چند روز بود كه ماموریت شهید لطیف رنجبری در بانه به اتمام رسیدهبود، ولی عقیده داشت فرمانده جدید پایگاه را شخصا از مناطق خطرخیز مطلع نماید تاسربازان این آب و خاک در کمین دشمنان قرار نگیرند. غافل از اینکه در جریان یكی ازهمین شناسایی ها از مناطق پاكسازی نشده با اشرار درگیر و در این درگیری، سه نفر ازاشرار كومله را به هلاكت می رساند. در فاصله1500 متری با اسلحهسیمینوف (قناسه) توسط گروهكهای ملحد كومله و دمکرات از ناحیه قلب پاك و مهربانش مورد حملهو اصابت تیر كین دشمن قرارگرفت ومزدوران قصد به سرقت بردن پیكر مطهر ایشان را داشتند.البته با اطلاعی كه شهید قبلاز شهادتش از طریق بی سیم به پایگاه در خصوص جریان كمین اعلام کرده بود، نیروهایامدادی به منطقه درگیری اعزام و حلقه محاصره شكسته شده و اشرار موفق به این امرنشدند. فقط خودرو و اسلحه و بی سیمشهید را به سرقت برده و از منطقه درگیری متواری می شوند. اهمیت شهادت ایشانبرای دشمن به اندازه ای بود كه همان شب خبر شهادتش را با هزاران شادی و هل هله دررادیو كومله» اعلام و از آن به عنوان یك پیروزی یاد نمودند، غافل ازآنكه شهادت درراه حق نه مرگ بلكه زندگی جاوید است(ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بلاحیاء عند ربهم یرزقون). سرانجام آن امیردلیر و رشیداسلام در تاریخ6/10/1362در نبـردی جانانه و عاشورایی دعوت حق تعالی راهمانند مقتدا و سالار شهیدان لبیك گفت و بهمهمانی لاله های سرخ انقلابو دیدارمعبود خودشتافت و مفتخر به دریافت درجه رفیع شهادت گردیدچه زیبا به جمعشمع شاهدان وطن پیوست و همراه یاران شهید خود میهمان خوان پر نعمت حضرت دوست شد ودر جوار امنش راحت ابدی یافت. كه براستی سزاوارش بود چنین فرجامی بود  این شهید بزرگوار در زمان شهادت  36 سال داشت و از وی دو فرزند پسر به نامهای مصطفی » و عباس » و دو فرزند دختر به نامهای اعظم» و زهرا» به  یادگار باقی ماندهاست.همسر محترم شهید خانم سیده سیمین زر سبحانی » پس از 22 سال فراق یار در سال1384 بر اثر عارضه سكته مغزی به رحمت ایزدی پیوست.پیكر پاك این شهید   در قطعه 28  ردیف 71 شماره 4 مكرر بهشت زهرا(س)»تهران به خاك سپرده شده است.    


           آن شهیدی است كه به حق بود شهید        آن لطـیفی است كه به حـق بودلطـیف


 

زندگینامه پاسدارشهید سید سعید
نام پدر:سیدجلیل

تاریخ شهادت:1360/9/15

محل شهادت : روستای کوپه قران سقز

محل دفن :روستای آل کبود

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

 پاسدارشهید سید سعید »درنهم خرداد سال 1344 در روستای آل کبود» دربخش خسرو آباد» ودر شهرستان بیجار » در خانواده مستضعف و مذهبی چشم به جهان گشوددوران طفولیت ونوجوانی خودرا در روستا آل کبود به آرامی طی کردو تحصیل خود را تا پایان دوره ابتدائی طی کرد. نبودن امکانات تحصیلی وعدم توانایی مالی برای ادامه تحصیل وی را مجبور به ترک تحصیل نمود وهمزمان در امور کشاورزی یار وکمک پدرش شد سعید از کودکی علاقه خاصی به فراگیری علوم دینی ومسائل اسلامی از خود بروز می دادبه همین دلیل بعد از ترک تحصیل به فراگیری وآموزش قرآن کریم مجدانه همت گمارد.آغاز حرکت انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام (ره )اوج گرفت وسعید رانیز به سوی خود کشاند او به جهت بالابردن سطح آگاهی خود اقدام به جمع آوری اعلامیه وعکس ها حضرت امام (ره ) وکتب مذهبی نمود ودراین راستا تلاشهای فراوان نمود او پس از چندی به شهر قم رفت تا ضمن کار وتلاش در کارخانه قلم موسازی در تظاهرات امت اسلامی شرکت نماید وهر زمان که به روستای زادگاهش می آمد مجموعه ای از نوارها ی حضرت امام را جهت آگاهی بیشتر مردم به روستا می آورد. پس از آنکه این نهضت بزرگ به پیروزی رسیدبا تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان بیجار به عضویت سپاه در آمد وباصداقت وعلاقه وپشتکار فراوان به انجام وظیفه پرداخت ودر بسیاری از درگیریهای منطقه کردستان جهت پاکسازی از لوث عناصر منحرف (کومله, دمکرات)شرکت فعالانه داشت ومصم به نابودی این جرثومه های فساد وتباهی در منطقه بود وی سرانجام در تاریخ 1360/9/15در راه مبارزه با اشرارمسلح کومله در روستای کوپه قران تکاب به همراه همرزم خود شهید علی اکبربهاری به شرف شهادت نائل وروح باعظمتش به ملکوت اعلی پیوست وپیکر پاکش با حضور گسترده مردم شهرستانهای تکاب وبیجار تشیع ودر روستای آل کبود به خاک سپرده شد سعید اولین شهید روستای آل کبود می باشد 





آخرین جستجو ها

flexipicar دکادیزاین هاست ارزان دکتر کریم امیری کسب در آمد در اینترنت Clifford's receptions کلبه کوچک تنهایی من اوج آرامش چشم استاد ... covilige